پیغامی فوری برای شازدهکوچولو
نویسنده: فریبا کریمی
در بخشی از کتاب میخوانیم:
شازده کوچولو وقت کمی داشت و باید کوله سفر خود را آماده میکرد. او کتاب کهکشان من، مسواک اتمی، حوله همیشه خشک و بطری شیره انرژیزا سیارهای، شال گردن سفر و ستاره طلایی جادویی را درون کوله جا داد و به طرف گل سرخش رفت. گل سرخ که خودش را به خواب زده بود، حرکتی نکرد. شازده کوچولو گفت: «اوه عزیزم بیدارت نمیکنم، خداحافظ گل سرخ زیبای من! از خودت مراقبت کن.» ...
سرزمینی در پشت آینه ها
علی پاینده در رمان سرزمینی در پشت آینهها اساطیر ایرانی و شرقی را دوباره باز میگرداند تا منجیِ بشریت شوند. این داستان تلاشی است در پیروی از ادبیات روز جهان، با نگاه به سنتها، اسطورهها و افسانههای کهنِ ایرانی و دیگر ملل شرقی. پاینده برای نوشتن این اثر، کتابهای زیادی پیرامون اسطورها و افسانههای قدیمیِ ایران و دیگر کشورها و بیشتر ملل شرقی مطالعه نموده و به بازآفرینیِ این اسطورهها پرداخته است. سیاوش شاهزاده ایرانی در این اثر دوباره متولد میشود. او فر ایزدی را از جدش طهمورث دیوبند به ارث برده است و به عنوان منجی میآید تا انسانها را از حمله دیوها نجات دهد؛ همان دیوهایی که با تدبیر طهمورث دنیایشان از دنیای انسانها جدا شد. سیاوش مرد نامآشنای ادبیات اساطیریِ ماست. مردی که به خاطر پاکدامنی و خوش قلبیاش به مصائب بسیار گرفتار شد و در نهایت با دسیسه افراسیاب، دشمن دیرینه ایران زمین کشته شد. طهمورث هم از معدود پادشاهانِ اساطیریِ ایرانی است که به جادو و جادوگری شهرت دارد ولی هرگز مورد نکوهش قرار نمیگیرد زیرا با این هنر خود توانست انسانها را از شر دیوهای شرور نجات بدهد و آنها را تحت حاکمیت خود در بیاورد و به طهمورث دیوبند شهرت یابد. پرفروشترین کتابها، پربینندهترین فیلمها و سریالهای روز جهان مربوط به ژانر فانتزی هستند. چیزهایی مثل هری پاتر. مثل ارباب حلقهها. مثل بازی تاج و تخت و غیره و غیره. در این کتابها، فیلمها و سریالها که بیشتر ساخته ملتهای غربی هستند، نویسندگان غربی قصهها، اسطورهها و افسانههاشان را دوبارهسازی میکنند. نویسنده در این رمان فارغ از اصول فرمگرایانه و ساختارگرایانه معمول داستانهای ایرانی با بهرهگیری از ژانر فانتزی توانسته است بخشی از افسانهها و اسطورههای ایرانی و شرقی را بازآفرینی کند. کاری که امروز در کشورهای پیشرفته دنیا در حال گسترش است.
راز پنهان من
جلد نوزدهم (تخیلی)
در این مجلد خواهیم خواند:
شیوا سعی میکرد سریعتر بدود بچههای قد و نیم قد بزرگ میشدند. عمهها وعموهایش را میدید که بزرگ میشدند. با خودش گفت: "کاش وقت بیشتری داشتم تا بچگی عموها و عمههایم را میدیدم؛ اما حیف".
شیوا دیگر خسته شده بود. تصمیم گرفت کمی بنشیند. مادربزرگ بچه هشتم را باردار بود که طناب ظاهر شد.
هر چه شیوا سعی کرد بماند و بدود، طناب او را بالا کشید و با چند قدم بیشتر، در نهایت مادربزرگ بچه هشتم را به دنیا آورد.
با ناراحتی روی تخت زندان دراز کشید، باخودش گفت: "فردا شب خیلی هنر کنم، بچه دوازدهم، پدرم، به سن مدرسه برسد. چکار کنم. در همین افکار بود که از خستگی خوابش برد.
نویسندگان این مجلد:
- فهیمه زارع
- روفیا خواجهئیان
- میلاد محمدی
- سمیه بهرامیان
- پروین جاویدنیا
- راضیه باقری
- علی پاینده
مجموعه کتابهای چندنویسندگی (جلد ۱ تا ۱۰)
این مجموعه حاوی جلد اول تا دهم مجموعه کتابهای چندنویسندگی است که جزئیات آن به شرح زیر میباشد:
جلد اول: عشق کاغذی (موضوع: داستان کودک و نوجوان)؛ نویسندگان مجلد:
- فریبا کریمی
- فهیمه زارع
- زری زادشم
- غلامرضا ثابت
- سپیده کهانجان
- آمینه بهمرد قشلاق
- مرضیه برزگر ابرقوئی
- فریبا کریمی
- زری زادشم
- آمینه بهمرد قشلاق
- سمانه محبوبی اسفندآبادی
- طاهره رضوی اسفلی
- هما ایرانپور
- زینب زاهدی کته گنبدی
- هما ایرانپور
- فریبا کریمی
- مریم سروستانی هارمی
- سمیره بروانیا
- زینب زاهدی کته گنبدی
- شراره تاجمیر ریاحی
- مرحوم خاطره تاجمیر ریاحی
- هما ایرانپور
- فرزانه مهری
- سارا باجولوند
- علی پاینده
- تینا پیروزرام
- سیدابراهیم حسینی
- فهیمه زارع
- سیدابراهیم حسینی
- هما ایرانپور
- مریم زارعی
- تینا پیروزرام
- سارا باجولوند
- علی پاینده
- سمانه محبوبی اسفندآبادی
- هوشنگ سهرابی شکفتی
- معصومه جباری
- سکینه میر
- مهرداد حبیبی
- سمیره بروانیا
- فرزانه مهری
- مریم آقاجانی
- فریبا غفاری آزاد
- فاطمه زارع
- فهیمه زارع
- سیدابراهیم حسینی
- هما ایرانپور
- نوشین جم نژاد
- شراره تاجمیر ریاحی
- تینا پیروزرام
- مریم شاکری
- فهیمه زارع
- هما ایرانپور
- علی پاینده
- فاطمه زارع
- زری زادشم
- معصومه جباری
- طاهره رضوی اسفلی
- پروین جاویدنیا
- هوشنگ سهرابی شکفتی
- رضا احسان نیا
- زهره افسر
- سمیره بروانیا
- زری زادشم
- فهیمه زارع
- هما ایرانپور
- علی پاینده
- زهرا بهزادی پور
- فرید نوری
- سپیده کهانجان.
مری و آرزوهایش
جلد دوازدهم (تخیلی)
در این مجلد خواهیم خواند:
هوا گرگ و میش بود. پیرمرد دستهایش را توی هوا تکانتکان میداد و مدام با خودش حرف میزد و تند و تند قدم برمیداشت: خواهم گفت، همهچیز را خواهم گفت. خواهم گفت که چگونه دزدان از خدا بیخبر همه دار و ندارم، تمام دسترنج یکعمر تلاشم را، پسانداز روزهای سخت جانکندن را دزدیدند و من را آواره و بیخانمان و سرگردان کردند. خواهم گفت دزدان؛ مرا محتاجِ دست دیگران کردند.
نویسندگان این مجلد:
- فهیمه زارع
- پروین جاویدنیا
- سارا باجولوند سگوندی
- یکتا نادریفام
- مریم زارعی
- هما ایرانپور
- زری زادشم
رؤیای شانو
جلد دهم (تخیلی)
در این مجلد خواهیم خواند:
اون روز علی و درختِ سخنگو کلی با هم بازی کردند و خوش گذروندند. درختِ سخنگو با برگهاش علی رو قلقلک میداد. علی از تهدل خوشحال بود که تونسته دوستِ خوبی مثل درختِ سخنگو پیدا کنه. البته از این هم که تونسته بود توی نجات محیطزیست سهمی داشته باشه ، شاد بود و بابتش خدا رو شکر میکرد.
نویسندگان این مجلد:
- زری زادشم
- فهیمه زارع
- هما ایرانپور
- علی پاینده
- زهرا بهزادی پور
- فرید نوری
- سپیده کهانجان
ارباب خون «قلمروی سایهها»
نویسنده: امیر مهدی رئوفت
در بخشی از کتاب میخوانیم:
سلام!
این داستانی که میخواهم برای شما عزیزان تعریف کنم مربوط به هزاران سال پیش است؛ زمانی که وایکینگها تازه امپراتوری بزرگ و قدرتمندشان را آغاز کرده بودند. وایکینگها دشمنان زیادی داشتند؛ از جمله غولهای سنگی، غولهای درختی و خطرناکترین آنها دایناسورها. وایکینگها در یک جزیره زیبا، اما خطرناک زندگی میکردند. آنها اسلحههایی قدرتمند از جنس فولاد میساختند و سخت کار میکردند. فکر نکنید زنهای آنها ضعیف بودند؛ خیر آنها بسیار قوی بودند. حتی وایکینگها یک سپاه کامل و مخفی از زنهای آماده و ورزیده داشتند. بچههایی که به دنیا میآمدند هم از همان بچگی جنگجو بودند. بچهها وقتی 20 ساله میشدند، باید امتحان سختی میدادند؛ اگر در آن امتحان رد میشدند تا ابد آنها را بیعرضه صدا میزدند. حالا بیایید داستان مردی ضعیف که یک مرد کامل میشود را برایتان بگویم...
عمارت لب ساحل
جلد پنجم (تخیلی)
در این مجلد خواهیم خواند:این اولین باری بود که صدای جیغ خودش را میشنید. مرد سیبیلو دُم درازش را محکم در دست گرفت و بالای سرش آورد و گفت: بالاخره گرفتمت سنجاب فسقلی خوشگل. الان به حسابت میرسم. دُم خوشگلت بدرد شالگردن میخوره. دُم راکُنی که دید راه فراری ندارد، یک فکری به ذهنش رسید. همانطور که مرد سیبیلو او را در هوا تکان میداد، باعجله بهطرف صورت مرد سیبیلو آمد و یکدفعه با تمام قدرت یک دسته از سیبیل های مرد سیبیلو را کشید.
نویسندگان این مجلد:- سیدابراهیم حسینی
- هما ایرانپور
- مریم زارعی
- تینا پیروزرام
- سارا باجولوند
- علی پاینده
- سمانه محبوبی اسفندآبادی
رازی از زبان گنجشک
نویسنده: سپیده کهانجان
در بخشی از کتاب میخوانیم:
کلاغ با شنیدن این خبر، ترسان و لرزان پرواز کرد و سریع شروع به سخن پراکنی کرد. پرندهها ترسیده بودند و نمیدانستند چه باید بکنند. از یک طرف دوست نداشتند لانه شان را ازدست بدهند و به جای دیگر کوچ کنند؛ از طرف دیگر....
مجموعه قصههای کودکانه
نویسنده: سپیده کهانجان
سه داستان در یک کتاب:لاکی قایق میشود!
زرافه و یک روز برفی
آرزوی پرنیا
در بخشی از کتاب میخوانیم:
- در وسط جنگل زیبایی؛ درخت بزرگ و تنومتد نارونی بود با شاخه و برگ های زیاد، که توجه هر رهگذری را به خود جلب میکرد. مردم ساکن اطراف جنگل بر این باور بودند که این درخت میتواند آرزوها را برآورده کند. برای همین بچهها و بزرگترها درخت نارون را خیلی دوست داشتند و هر کس هر آرزویی داشت پیش درخت می رفت و درخت هم آرزوی او را برآورده میکرد. در این جنگل دختری بود به نام پرنیا که اهالی جنگل او را پری صدا می کردند. او به همراه مادرش زندگی میکرد و او را خیلی دوست داشت.....
فرا زمینیها در کشتی مرگ
نویسنده: زهرا باقری موحد
در بخشی از کتاب میخوانیم:
آن روز صدای عمو فضایی از آن طرف آسمانها، از آن دور دورها آمد... او به برادرزادهاش؛ فرمانده رایان گفت: امــروز با دستگاه شنود لیزری که به تازگی ساختهام ...
پسرک چوپان و گرگ سفید
نویسنده: کریم فرهادی
در بخشی از کتاب میخوانیم:
در روستای زیبایی پسر چوپانی به اسم ارسلان با پدرش زندگی میکرد. او همیشه گوسفندانش را به دامنه کوهستان میبرد و آنها علفهای تازه و سرسبز را میخوردند. در یکی از روزها که ارسلان گوسفندان را مثل همیشه به چراگاه برده بود، صدای دُم قهوهای (سگ گلهاش) را شنید، خیلی سریع چوب دستیاش را برداشت و به طرف دم قهوهای رفت...