خانمجون و ضربالمثلهای شیرازی
در این کتاب قصد داریم زیباترین ضربالمثلهای قدیمی شیراز را در قالب داستانکهای کوتاه از زبان خانم جون، طی تلفنهای روزمره ایشان، با لهجه شیرین شیرازی به شما عزیزان تقدیم کنیم. هدف، احیاء جایگاه ضربالمثلهایی است که به خاطر پیامدهای دوران تجدد و مدرنیته کمرنگ شده است.
این کتاب، دومین جلد از این مجموعه است و در مجلدهای دیگر، با محوریت خانمجون، قصهها و حکایات شیرینی با فضای طراحی متفاوت دیگری، ارائه شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
- بَرَتون تعریف بکنم از زندگی خودُم. زندگی مَنه خدا طنزی کشیده، گمونوم بر سه یه چی کشیده. هَمْجور که نِشِسه بودم دوشتَم کوفته ریزه بَرِی کلم پلو درس میکِردَم، یهو عروس اِمریکوییم از در اومد تو!
من که اصلاً زبون خارجی بلد نبودم. باهاش آبمون تو یه جوق نَمیرفت. نزدیک بود بهش جَرُم بشه. تا من پاشدم رفتم تو آشپزخونه، یه دَفه پشت سَرُم گفت: come to me. مَنه میگی اومدم بیرون گفتم کُمین خودِتی!
دخترو زد زیر خنده. به پسروم گفتم: چِرو میخنده؟ گفت: مادرجون بهت گفت come to me یعنی بیو پیشوم. شُمو هم اومدی بهش گفتی کُمین خودتی، او فکر کِرد بهش گفتی coming to room؛ یعنی اومدم تو اتاق. شکرِ خدا بخیر گذشت وگرنِه میخوابیدم تو خِرِش. والو هنو کسی بهم یه گل نازکتری نگفته که ای دومیش باشه. رفتم تو حیاط که آب پاشی کنم بیان تو حیاط که زنگ در کوچو زدن.